روش اول
شیوه ی تعظیم شعائر :
در بسیاری از مواقع با رونق یافتن محافل دینی و مذهبی مثل نماز جماعت ، جلسات روضه و عزاداری یا مناجات و توسل میل به معروفات و خوبی ها و اراده بر ترک منکرات افزایش می یابد. لذا برای حل برخی انحرافات برگزاری مجالس مذهبی می تواند بسیار موثر و کارآمد باشد.حتی در مراکز اقتصادی و اداری ، آمر و ناهی می توانند با برپایی چنین مجالسی و استفاده از برنامه های تبلیغی و سخنرانی ها در مسیر اصلاح محیط گام بردارند.
روش دوم
شیوه ی اشاره ای :
در این روش آمر یا ناهی بدون تکلم با فرد خاطی و تنها با رفتار خود به تغییر فضای حاکم و اصلاح طرف مقابل می پردازد. مثلا فردی را که عمل خلافی انجام داده یل یا حرف غیر مشروعی بیان کرده با گوشه ی چشم نگاه کرده و سر تکان می دهد یا در جمعی که مشغول غیبت کردن می باشند بلند بلند شروع به سرفه نمودن یا صلوات فرستادن بنماید.
روش سوم
شیوه ی محیطی :
در این روش آمر یا ناهی با استفاده از امکانات صوتی و تصویری به آرایش محیط پرداخته و فضای محیط را به شکلی مهیا می نمایند که خودِ مکان ، گویای یک پیام و تذکر برای همه باشد. مثل زمانی که با نصب کتیبه و پارچه ی مشکی محیط حال و هوای ایام عزاداری را پیدا می کند. این شیوه در مورد موضوعات مختلف به کار می آید و با نصب پوستر ، پارچه ، نوشته ، تابلو و ... می توان با زبان محیط با مخاطب صحبت کرد.
روش چهارم
شیوه ی عضویت :
در بسیاری از مواقع افراد وقتی تحت عضویت یک گروه یا نهاد و مجموعه ای قرار گیرند سعی می کنند به ارزش ها و آرمان های آن جمع احترام گذاشته و فکر ، باطن و ظاهر خود را در آن سو بنا نموده و از آن ارزش ها دفاع کنند.لذا در برخی موارد آمر و ناهی می توانند با لحاظ شرایط و ضوابط با دعوت یا معرفی فردی که در معرض خطا می باشد به یک مجموعه ی دینی و مذهبی مثل پایگاه بسیج یا مراکز فرهنگی و غیره و پذیرش وی ، مسیر فکر و زندگی او را به صورت مطلوب رقم زده و او را از خطا باز دارند.
روش پنجم
شیوه ی حذف ابزار :
تحقق برخی از خطاها تنها به خاطر حاضر بودن اسباب و ابزار آن خطا و یا در اثر تاثیرات وسیله ای خاص ، بدون اینکه فرد به نبال او بوده باشد ، صورت می گیرد. لذا آمر یا ناهی با جمع آوری و حذف آن ابزار آلات می تواند جلوی آن خطا را بگیرد.
به عنوان نمونه ماهواره در خانواده منجر به بروز شبهات اعتقادی و معضلات اخلاقی می گردد که پدر و مادر با حذف این وسیله می توانند جلوی بسیاری از انحرافات فرزندان خود را بگیرند.
روش ششم
شیوه ی اعلام :
در این روش آمر یا ناهی بدون اینکه فرد خاصی را مخاطب قرار دهد ، آنچه را در نظر دارد دیگران انجام دهند اعم از انجام معروف یا ترک یک منکر به صورت تیتر گونه و مختصر با صدای بلند و شیوا اعلام می نماید تا دیگران متوجه پیام او بشوند. مثلا پس از اتمام نماز با صدای بلند بگوید:« تسبیحات حضرت زهرا (س) » یا در جمعی که مشغول غیبت هستند ، بلند بگوید: «غیبت حرام»
روش هفتم
شیوه ی رفع مانع :
ترک برخی معروفات و انجام برخی منکرات بعضا بواسطه وجود موانعی بر سر راه انسان ها می باشد. لذا برای جلوگیری از خطای آن ها آمر و ناهی بایستی سعی کنند این موانع را به یک نحوی برطرف نمایند. به عنوان مثال برخی از افراد علاقه شدیدی به حضور در نماز جماعت و اول وقت دارند اما شرایط کاری مانع از این امر می گردد و با تغییر و اصلاح شرایط کار می توان زمینه ی حضور آن ها را فراهم نمود.
روش هشتم
شیوه ی آسان سازی :
برخی از افراد که معروفی را ترک می نمایند تصور می کنند که انجام آن بسیار سخت و دشوار است و تنها عده ی خاصی از عهده ی انجام آن بر می آیند و یا فردی که منکری را انجام می دهد تصور می کند که ترک آن بسیار دشوار است. لذا آمر و ناهی برای اصلاح او بایستی چنین تصوری را در ذهن او از بین ببرند و مساله را بسیار آسان جلوه دهند. مثلا عده ای که روزه نمی گیرند آن را کاری سخت و سنگین می دانند که با صحبت کردن و تشویق آن ها می توان نظرشان را تغییر داد.
روش نهم
شیوه گزارش دهی :
برخی معروفاتی که ترک می شود و منکراتی که صورت می پذیرد ، اصلاح آنها از توان یک فرد خارج است اما او می تواند خبر و گزارش آنرا به مسئولین مربوطه ارسال نماید تا از طریق مراجع ذی ربط اقدامات لازم جهت برخورد با آن صورت پذیرد ،مثلاً ممکن است در محله ای فرق ضاله مشغول فعالیت و تبلیغ باشند و آمر و ناهی می توانند با ارسال گزارش به مسئولین مربوطه مانع از ادامه فعالیت آنها گردند .
روش دهم
شیوه وضع قانون :
برخی از خطاها و انحرافات به خاطر نبودن قانون منع و یا عقاب مترتب بر آن صورت می گیرد و آمر و ناهی بایستی پیگیر شوند تا برای ممانعت از آن خطا ، قوانین ویژه ای وضع گردد تا به تبع آن فرد خاطی ملزم به ترک خطا و اصلاح خود گردد .به عنوان مثال جهت برخورد با کسانی که اقدام به آوردن سگ به داخل مراکز عمومی می نمایند لازم است تا قوانین و مجازات ویژه ای برای ممانعت از آن وضع گردد . در بسیاری از مواقع افراد خاطی نبود قانون را بهانه ای برای توجیه خطای خود قرار می دهند .
روش یازدهم
شیوه بذل جان :
گاهی معروف ترک شده یا منکر تحقق یافته دارای اهمیت و آثار فراوانی می باشد و به تخریب دین و ارزشهای والای انسانی منجر می گردد و دیگران از درک این واقعیت غافل یا عاجز می باشند و آمر یا ناهی قادر به دفع آن و بیدار نمودن دیگران نمی باشند مگر با بذل جان خود ، که در این صورت با لحاظ اهمیت مطلب و مراعات شرایط و مراحل شرعی و قانونی بعضاٌ چنین امری واجب می گردد . همانطور که حضرت سید الشهداء علیه السلام چنین شیوه ای را به کار بردند .
روش دوازدهم
شیوه رسانه ای :
گاهی برای احیای یک معروف و یا جلوگیری از انجام یک منکر لازم است تا آن مسأله به صورت یک معضل اجتماعی یا یک مسأله ویژه مطرح و جامعه و مسئولین را در مقابل آن به حرکت در آورد و یکی از بهترین ابزار این کار کشاندن مسأله به رسانه ها و مطبوعات است تا به واسطه درگیر نمودن افکار عمومی و مطالبه همگانی بتوان سریع تر نتیجه گرفت.این رسانه حتی میتواند نشریه داخلی یک اداره یا صنف باشد .
روش سیزدهم
شیوه درخواست عمومی :
گاهی آمر و ناهی بایستی برای جلوگیری از یک خطا از اطرافیان و دیگر شاهدان کمک بگیرند و آنها را دعوت و تحریک به ابراز مخالفت نمایند تا فرد خاطی را با یک تذکر و مخالفت دسته جمعی مواجه ساخته و یک هجمه سنگینی به او وارد سازند و در صورت نیاز هم بتوانند با تکمیل استشهاد نامه و ... از طریق قانونی با فرد خاطی برخورد نمایند .
به عنوان مثال اگر در یک مجتمع مسکونی در منزلی رفت و آمد های نامشروع صورت میگیرد ، می توان از همسایه ها کمک گرفت و دسته جمعی به سراغ صاحب آن منزل رفته و به وی تذکر داد .
روش چهاردهم
شیوه تحصن و اعتصاب :
گاهی انحرافاتی وجود دارد که جلوگیری از آنها به اصرار و پافشاری وسیع و محکم و آشکار دارد که با اخذ مجوز قانونی و شرعی اقدام به برگزاری تجمع و راهپیمایی ، تحصن واعتصاب عمومی یا فردی می تواند راه حل مناسبی برای اعلام مخالفت و بیداری افکار باشد . این شیوه با اینکه دارای برد خوبی است اما دارای شرایطی است که بایستی لحاظ شود مخصوصاً در نظام اسلامی بایستی مطابق قوانین شرعی و حکومتی باشد .
روش پانزدهم
شیوه بذل مال :
در برخی موارد لازم است تا آمر و ناهی برای ترک یک منکر یا تحقق یافتن یک معروف پول و ثروتی را مستقیم یا غیر مستقیم در اختیار یک فرد یا گروه قرار داده تا با جلب رضایت ایشان یا فراهم نمودن امکانات بتوانند آنها را به راه مطلوب هدایت و مسیر زندگی آنها را تغییر دهند . مثلاٌ برخی اشخاص هستند که به خاطر نداشتن شغل ، در کنار خیابان ایستاده و حرکات نامطلوبی انجام می دهند و اگر بتوان سرمایه ای مهیا کرد و زمینه اشتغال آنها را فراهم نمود بسیاری از خطاهای ایشان از بین خواهد رفت .
روش شانزدهم
شیوه ایجاد موج :
برخی مواقع برای اینکه بتوان جلوی یک منکری را گرفت و یا معروفی را رونق داد نیاز است تا در راستای آن یک موج عظیم فکری و تبلیغاتی و... ایجاد نمود تا در پرتو این موج فرد خاطی نیز در مسیر اصلاح خود به حرکت در آید . مثلاً در مکانی که برخورد برخی کارمندان با مخاطبین مطلوب نیست روی تابلوها در این زمینه مطلب بزنند و امام جماعت و مسئولین در این زمینه تذکر دهند و یا نشریه و مسابقه ای در این مورد توزیع و برگزار گردد .
روش هفدهم
شیوه رفع ابهام :
برخی از مواقع خطاهایی که صورت می گیرد به علت ابهامات یا سوء تفاهم ها می باشد و آمر و ناهی با کشف و شناخت این ابهامات و برداشتهای غلط و رفع و فصل آنها می توانند جلوی خطا را بگیرند . مثلاً پاره ای از غیبت ها ، کینه ها و تخریب ها ناشی از یک سوء تفاهم کوچک است که آمر و ناهی در صورت رفع نمودن آن سوء تفاهم می توانند به راحتی محبت و اعتماد را جایگزین عنادها و کینه ها کنند .
روش هجدهم
شیوه شرطی :
در برخی از مواقع آمر و ناهی می توانند برای جلوگیری از خطای فرد ، برای او شرایطی را مقرر نمایند ، به طوری که متحقق نمودن آن شرط برای او دشوار یا محال باشد. در این صورت با منتفی شدن شرط ، خود به خود اجازه انجام آن عمل هم برای او منتفی می شود .
مثلاً آمر یا ناهی به فردی که از بیت المال استفاده شخصی می برد بگوید : " به شرطی اجازه این کار را داری که بتوانی دست خود را بر روی آتش نگه داری و یا زمانی باشد که خداوند تو را نبیند ..."
روش نوزدهم
شیوه پرسشی:
در این روش آمر یا ناهی بدون خطاب مستقیم سؤالی در مورد عملی که فرد خاطی به آن مشغول می باشد مطرح نموده تا بدین ترتیب زمینه فکر و ابراز نظر وبحث و گفتگو را فراهم آید .
مثلاً مادر به دخترش بگوید :"می دانی خدا کسی را که چادر سر می کند چقدر دوست دارد و چه پاداشی به او می دهد ؟ " و یا معلمی سر کلاس درس از بچه ها سؤال می کند : " آیا می دانید نگاه به فیلم های مبتذل چه اثرات منفی در درس و تحصیل انسان و در اخلاقیات وی دارد ؟ " و از این قبیل پرسش ها که می تواند منشأ تحول در افکار مخاطب باشد ، هر چند در همان لحظه پذیرای آن نباشد . البته بایستی سعی شود که در این روش کار به جدال و رقابت کشیده نشود که غالباً نتیجه عکس خواهد داد و بهتر است سئوال اشاره مستقیم به عمل فرد خاطی نداشته باشد .
روش بیستم
شیوه تغافلی :
در این روش آمر و ناهی برای اینکه فرد خاطی دیگر عمل خود را تکرار نکند ، بایستی خود را به غفلت بزنند گویا اصلاً متوجه آن خطا نشده اند . زیرا برخی افراد دست به عمل خطایی می زنند فقط به خاطر اینکه ابراز وجود و جلب توجه نمایند و صحبت با ایشان نیز اثری ندارد چون مشکل آنها کمبود شخصیت است و هر چه بیشتر بخواهیم با ایشان صحبت کنیم خود را بیشتر مهم و مورد توجه دانسته ، لذا به اشتباه خود در عمل یا گفتار پافشاری می کنند . پس در اینگونه موارد عدم توجه و بی اهمیت جلوه دادن کردار وی باعث می شود خود فرد عملش را کنار بگذارد . البته بایستی مراقب بود که فرد بیش از اندازه در آن عمل غرق نگردد و برای او عادت نشود .
روش بیست و یکم
شیوه تجسم سرنوشت :
در این روش آمر و ناهی بایستی برای متنبه ساختن فرد خطاکار به یک نحوی سرنوشت و عاقبت امر را برای وی مجسم نمایند . این کار می تواند با استفاده از سبک های مختلفی مثل تعریف داستان ، معرفی افراد شاخص در این زمینه و یا حتی بازدید از زندان و ... صورت پذیرد .
مثلاً اگر نوجوانی تازه مشغول به کشیدن سیگار شده است باید سعی شود سرنوشت افراد معتاد و سیگاری در ذهن او به تصویر کشیده شود .
روش بیست و دوم
شیوه چهره نمایی :
بعضی افراد در قالب یک هویت مورد پسند و جذاب جلوه نموده و از این طریق افراد بسیاری را به خطا و انحراف می کشانند . آمر یا ناهی بایستی برای جلوگیری از انحراف دیگران و اصلاح وی هویت اصلی او را برای دیگران افشا نماید .مثل اشخاصی که تحت لوای عرفان و ... افرادی را دور خود جمع کرده و آنها را به گمراهی می کشانند .
روش بیست و سوم
شیوه تعجبی:
در این روش آمر یا ناهی با ابراز تعجب خود از خطای صورت گرفته به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ، سر زدن چنین خطایی را کاملاً غیر منتظره و ناباورانه جلوه می دهد . به شکلی که فرد در مورد خطای خود به فکر فرو رود که چرا این عمل از او سر زده است و یا در عاقبت و نتیجه کار خود بیاندیشد .
مثلاً بدون اینکه به روی خود بیاورد که علم به رابطه با دختری دارد به آن پسر بگوید : " واقعاً من نمیدانم چطور یک آدم می توتند با یک ارتباط ندانسته و فکر نکرده آبروی خود و خانواده اش را ببرد " یا به فردی که نماز نمی خواند بگوید:"تعجب می کنم از آدم هایی که حاضرند جلوی هر کس و ناکس خم و راست شوند بجز خدایی که ارزش سجده را دارد".
روش بیست و چهارم
شیوه برخورد متقابل:
برخی خطاها از این باب که عکس العملی نداشته رونق پیدا می کند .لذا آمر و ناهی برای اینکه جلوی تکرار آن را بگیرند لازم است تا عکس العملی مناسب و به موقع در مورد آن داشته باشند .
به عنوان مثال دوچرخه سواری بانوان چون از اول با ممانعتی مواجه نشده رونق یاقته است و با یک برخورد قانونی قابل کنترل و اصلاح می باشد .
روش بیست و پنجم
شیوه لحاظ شأنیت :
انحرافات و خطاهای عده ای خارج و دور ار شأن آنها می باشد و ایشان غافل از جایگاه و شأنیت خود دست به خطا زده اند و اگر آمر و ناهی بتوانند او را متوجه شأن و منزلت خویش نمایند خود به خود او درصدد اصلاح خود برخواهد آمد .
به عنوان مثال موقعی که مدیر و مسئول مجموعه ای به شوخی و مزاح با همکاران و مراجعان نامحرم میپردازد، توجه دادن او به شأنیت و جایگاهش در کنترل رفتار وی مؤثر خواهد بود .
روش بیست و ششم
شیوه توبیخ :
آمر و یا ناهی در برخی از مواقع لازم است با لحاظ کردن و طی نمودن مراحل امر و نهی و ضوابط قانونی با فرد خطاکار برخورد قاطع و شدیدی حتی در حد تعریز ، جریمه ، بازداشت ، انفصال از کار و ... داشته باشند تا او را از تکرار خطا باز دارند.
به عنوان مثال در یک اداره اگر فردی به اذیت و آزار ارباب رجوع می پردازد و از انجام وظایف خود سرپیچی می کند و تذکر در او اثری ندارد می توان از این شیوه استفاده نمود .
روش بیست و هفتم
شیوه حذف موضوع :
گاهی مواقع برخی از خطاها در جهت و پیرامون یک موضوع است که حاشیه ساز و زمینه ساز برخی خطاها می شود . لذا آمر و ناهی می توانند با از بین بردن یا تغییر آن موضوع جلوی خطاهای تابع آن را بگیرند .
به عنوان مثال برخی ارتباط های فامیلی به خاطر بحث در مورد مسائل سیاسی و اهانت به آرمانهای دیگری قطع می گردد . بر این اساس لازم است تا جهت تداوم ارتباطات و صله رحم در رفت و آمدها از پیش آمدن چنین مباحثی جلوگیری نمایند .
روش بیست و هشتم
شیوه تبعیت آشکار :
در مواردی که تبعیت از فرد یا قانونی وظیفه است و عده ای با آن مخالفت کرده و آنرا نقض می نمایند ، آمر وناهی می توانند با تبیعیت علنی و آشکار خود همراه با تأکید وقوت و بیان مکرر بدون توجه مستقیم به دیگران و بحث با آنها زمینه تبعیت و پذیرش در دیگران را ایجاد نمایند .
به عنوان مثال در جایی یک قانون و برنامه ای توسط حکومت ارائه گردیده و گروهی مخالف آن می باشند ، وی می تواند هر جا بحث می شود بگوید طرح خوبی است و ما اطاعت می کنیم .
روش بیست و نهم
شیوه درس عبرت :
در این روش آمر و ناهی برای جلوگیری از گسترش و فراگیر شدن یک خطا بایستی با لحاظ ضوابط قانونی و شرعی و دیگر شرایط ، برخی از عاملان بزرگ و اصلی آن خطا را در منظر عموم تنبیه و محاکمه کنند تا درس عبرتی باشد برای دیگران . مثل افرادی که با جعل مدارک ، فاکتور ، رانت خواری و ... اقدام به سوء استفاده از بیت المال نموده اند .
روش سی ام
شیوه بیان ضرر :
گاهی فرد خاطی از پبامدها و عوارض جانبی خطای خود بی اطلاع بوده و به سبب مسائل مختلفی دست به آن خطا می زند و در صورت آشنا شدن با آن ضررها در صدد رفع خطای خود بر می آید .لذا آمر و ناهی در این موارد بایستی مستقیم یا غیر مستقیم او را با خطرات خطای خود آشنا سازند .
به عنوان مثال غالب کسانی که در خانه مسکونی خود سگ نگهداری می کنند اگر از عواقب هم زیستی با سگ با خبر باشند از این امر اجتناب خواهند کرد .
روش سی و یکم
شیوه حذف ریشه :
بسیاری از خطاها از روی عناد و آگاهی نیست بلکه عامل دیگری باعث می شود که فرد خطاکار معروفی را ترک و یا منکری را انجام دهد . لذا آمر و ناهی بایستی آن عامل را شناخته و از بین برده و یا تأثیرا ت آن را کنترل نمایند .به عنوان مثال ممکن است فردی که تندخویی و پرخاشگری می نماید ، به علت سرایت دادن مشکلات خانواده به محیط کار باشد . لذا با حل نمودن مشکلات خانوادگی او می توان خود به خود اخلاق او را بهبود بخشید .
روش سی و دوم
شیوه الگو سازی :
در این روش آمر یا ناهی برای اینکه بتواند فردی را از خطا بازدارد ابتدا بایستی بداند وی از چه کسی الگوگیری می نماید تا با جایگزین نمودن الگویی مناسب در ظاهر یا گفتار او را به سمت دلخواه سوق دهد . امروزه متأسفانه بیشترین نوع پوشش و آرایش ، گفتار و اشعار و جملات رایج بر سر زبان ها و تجملات و روابط و بزم های گناه و معصیت و... چیزهایی است که از برنامه های تلویزیونی داخلی و خارجی و یا بازیگران سینمایی و بازیکنان ورزشی الگوگیری شده است و تا این الگو ها اصلاح نشود ، مسلماً امید زیادی به رفع و دفع خطایا نمی توان داشت .
روش سی و سوم
شیوه تهدید :
در این روش آمر و ناهی با لحاظ شرایط و موقعیت سنجی مناسب فرد خاطی را یا خود مورد تهدید قرار می دهد و یا خطری را که در پیش راه اوست و او را تهدید می کند یادآور می شود . مثلاً فردی را که رابطه نامشروع با دیگری پیدا نموده با بیان ابتلاء به خطرات و عواقب دنیوی و اُخروی آن تهدید نموده و یا خود او را تهدید کند که اگر رابطه اش را قطع نکند خانواده های آنها را مطلع خواهد ساخت و....
روش سی و چهارم
شیوه حاشیه سازی :
گاهی برخی معروفات ترک شده یا برخی منکرات در حال تحقق ظریف بوده و دارای آثار و پیامدهای واضح و آشکاری نمی باشد . لذا موضع و برخورد مناسبی درمقابل آن گرفته نمی شود و شاید خیلی ها هم متوجه آن نشوند . لذا نیاز است تا آمر و ناهی برای اصلاح آن اقدام به حاشیه سازی و در تبع آن به ایجاد هیاهو برآیند تا بتوانند اهمیت آن را برای دیگران به اثبات رسانده و موضع گیری مناسب را در مقابل آن فراهم آورند .
روش سی و پنجم
شیوه طنز و شوخی :
در این روش آمر یا ناهی با کنایه و متلکی پر معنی اما به شوخی فرد را متوجه اشتباهش می کند. مثلا به فردی که خطایی کرده میگوید : "بچه مثبتامون را نگاه کن و ..." یا مثلا به فردی که تارک نماز است بگوید: "شما قرصش را میخورید یا شربتش را ! " البته باید سعی کند با این شوخی حرمت فرد و یا حرمت اعمال را از بین نبرد.
روش سی و ششم
شیوه امید دادن:
گاهی فرد خطا کار خود را غرق در خطا دیده و گمان میکند که دیگر راه برگشتی ندارد و سرنوشت او چنین رقم خورده است و با ناامیدی از اصلاح و بهبود یافتن وضع خود به تکرار خطا می پردازد . لذا آمر یا ناهی بایستی در این مورد ابتدا او را امیدوار ساخته و سپس تشویق به ترک خطا و جبران گذشته بنماید . مثل کسی که تاکنون نماز نخوانده و می گوید خدا هر چه بخواهد راجع به گذشته با من بکند برای آینده هم می کند.
روش سی و هفتم
شیوه ادبی :
در این روش آمر یا ناهی با استفاده از آثار ادبی مثل یک بیت شعر یا ضرب المثل و یا بیان یک داستان یا خاطره و ... فرد خاطی را متنبه می سازد و او را نسبت به پیامدهای فعل خود هوشیار می کند . مثلاً به فردی که به پشتوانه زیبایی خود به دنبال هوا و هوس رفته و مشغول معصیت است و از مرگ غافل شده بگوید :
چندین جوان مه جبین با چهره های نازنین خوابیده اند زیرزمین رفتند و ما هم می رویم
روش سی و هشتم
شیوه عظمت وجودی :
در این روش اصلاً نیازی به گفتار با مخاطب نیست بلکه تنها با حضور فرد باعث اجرای معروفات و ترک محرمات می گردد به این معنی که فرد شخصیت و منزلت و اوصافش به گونه ای باشد که هرگاه پا در مکانی می گذارد یا دیگران متوجه میشوند قرار است وی حاضر شود در اعمال و رفتار خود تجدید نظر می نمایند و در مقابل وی بسیاری از حرمت ها را حفظ می کنند . مثل اینکه اطرافیان یک فرد می دانند که در مقابل او حق پخش موسیقی ندارند .